سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار





یارب امـشـب چـه شـبـی اسـت. در و دیـوار فـرو ریـخـتـه ی ایـن خـرابـه،
غـزل کـدامـیـن خـداحـافـظی را می ‏سـرایـنـد؟ زینب (س)،

ایـن بانوی نـور و نافله ‏های نیمه شب، دسـتـی بـه آسـمان دارد
و دسـتـی بـر سر رقیه ؛ بـخـواب عـزیـز بـرادرم!


بـاز هـم رقیه و گـریـه ‏های شـبـانـه، بـاز هـم بـهـانـه بـابـا و بی ‏قـراری‏ هایـش،
و این بـار شامیان چـه خـوب پـاسـخ بی ‏قراریِ رقیه را می ‏دهـنـد؛
سـر بـریـده سـیـد شـهـیـدان جـهان در کـنـار رقیه اسـت.

آن شـب، هـیـچ کـس تـوان جـدا کـردن رقیه را از سـرِ بابا نـداشـت.
تـو بـا سـرِ بابا چـه گـفـتـی؟

چـشـم‏ های پـدر، کـدامـیـن سـرود رفـتـن را بـرایـت خـوانـد
کـه مـانـنـد فرشته ‏ای سـبـک‏ بال، از گوشه خرابه
تـا عرش اعلا پـر کـشـیـدی و غـربـتِ خرابه را بـرای عمه بـه جـای نـهادی...




ارسال شده در توسط محب مهدی